بدون عنوان
امروز حالم خیلی گرفته شد ،آخه قرار بود مثلا امروز با هم بريم بیرون ،اما...بازم نشد چون سنگ کار اومد خونمون و هنوزم نرفته.... میخواستم اینجا یکم دردو دل کنم اما گفتم بهتره حرفای خوب بزنم اگه همش بخوام حرفای غمگین بزنم غم هام بیشتر میشه ،داشتم اهنگاي غمگین گوش میدادم گفتم ولش کن بذار یکم حال و عوام عوض کنم.،الانم دارم آهنگ سر جیمز گوش میدم ،یادش بخیر تقریبا پارسال بود این آهنگ زدم ... ...
نویسنده :
اورانوس
19:48
بدون عنوان
بدون عنوان
خواهرم اون موقع داشت سازش تمرین میکرد و الانم همينطور ،منم از فرصت استفاده کردم کتابم بردم گفتم این قطعه هایی که من قبلا زدم برام بزن ،اونم مهربوووون،گفت باشه .منم وایسادم نگاهش میکردم ،داشتم با خودم فکر میکردم واقعا اگر من ساز ویولن انتخاب میکردم الان پشیمون بودم ،آخه اصلا درکش نمیکنم باید واقعا عااااشقش باشی ....
نویسنده :
اورانوس
12:42
بدون عنوان
بابام دیروز یه خبر خوب داد و اون این بود که قراره هر وقت بناييمون تموم شد روضه رو بگیریم ،اینجوری خونه کاملا تمیز میشه و با آرامش میتونیم روضه رو بگیریم... ...
نویسنده :
اورانوس
12:28
بدون عنوان
امروز بعدازظهر بود که بابام زنگ زد و گفت که بابابزرگم گم شده بوده و قرار بوده که با عموم برم پیداش کنن ،اما خودش یکدفعه رفته خونشون ...این بابابزززززرگ من یه خونه توی یک روستا در نزدیکی مشهد داره که تقریبا خرابست و هر سال قبل از پاییز می ره و سقفش کاه گل میکنه ،امروزم طبق رسم هر سال رفته واسه همین کار یعنی از طرفاي ظهر رفته و ساعت نهًُ هم برگشته خونه که چون دیر کرده بوده بچه های لوسش یعنی بابای من و عموم دلواپسش شدن ... فردا صبح قراره همه ی عموهام +بابام برن که به ایشان کمک کنن در امر مرمت این خونه ....
نویسنده :
اورانوس
2:00
بدون عنوان
امروز در حین وب گردی با عکسی از مدینه منوره در همین امروز مواجه شدم ،دلم خیلی تنگ شد ،چه روزاي خوبی بود... ...
نویسنده :
اورانوس
17:28
بدون عنوان
فصل پاییز یه فصل خاصه ،یادآور تمام خاطرات کودکی،اولین دوستی ها اولین تجربه ها،اولین... ...
نویسنده :
اورانوس
17:26
بدون عنوان
همیشه از اینکه توی فصلی مثل پاییز و توی ماهی مثل آبان به دنیا اومدم خیلی خوشحالم ...
نویسنده :
اورانوس
17:24
بدون عنوان
بریدن دستم که يادتونه ،وقتی چاقوی بدجنس دستم برید یادم افتاد که دیگه نمیتونم امروز سازم تمرین کنم اما بعد از بهتر شدن سوزشش دیدم دقیقا کنار انگشتمه و ربطی به کليداي ساز نداره ،واقعا خوشحال شدم ،خدایا بازم شکر.....
نویسنده :
اورانوس
17:10